غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

بهم گفت......

 

امروزم خواست بهم بگه که خیلی هوامو داره.تو عین ناباوری من کاری رو که میخواستم بکنمو جلوشو گرفت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

 

تنها...

شکننده تر از همیشه.دنیاوآدماش اونقدر پیچیده ان که آدم میمونه داره چیکار میکنه.دیگه این پریشونی شده عادت.هرچی هم به بقیه میگی نمیفهمن.شایدم میفهمنو به روی خودشون نمیارن.دلم زیادمیگیره اما...به کی بگم که آی دنیا من از توچیز زیادی نمیخوام.این روزا بیشتر از همیشه احساس تنهایی میکنم.البته این در حق یه نفر بی انصافیه که بگم همیشه تنهام.چون بعضی وقتا بهش پناه میبرم.اما نه همیشه.ازش توقع همراهی ندارم.از هیچکس توقع ندارم.حتا برای کوچکترین چیزا.خیلی دوستش دارم.یخچال مهربون من.میترسم بگم تنهانیستم امابعدش تنها شمو اونموقع ست که میشکنم.اونم یه روزی تنهام میذاره.این رسم آدماست که بیان توزندگی آدم بعد اهلیت کنن اونوقت برن. 

دیروز فکر میکردم کاش گربه بودمو چیزی ازدوست داشتن سرم نمیشدامادیدم گربه ها هم همدیگر

و دوست دارن.با اینکه خیلی چیزارو نمیدونن اماهیچوقت همدیگرو تنهانمیذارن.یه روزی بود که فکر میکردم من هیچوقت اینطوری نمیشم.اماحالا... . 

خدایا لااقل توکنارم بمون 

......

 

 

دوست خوبم تولدت مبارک 

 

 

 

اعتماد

همیشه وقتی میای به کسی اعتماد کنی وفکر کنی اون مثل بقیه نیست میخوره تو ذوقت. 

 

وقتی میای کسی رو دوست داشته باشی وفکر کنی اون میتونه از تنهایی نجاتت بده بازم 

 

میخوره تو ذوقت... 

 

دیگه دارم از دست این دنیا و آدماش خسته میشم. 

 

دیگه داره باورم میشه نمیتونم.اما هنوز مطمئن نشدم.آخه تازه داشتم شروع میکردم. 

 

خواستم تجربش کنم اما فعلا که همشششششششش میخوره تو ذوقم. 

 

شایدم بعد از چند وقت دیگه بذارمش کنار. 

 

دیگه همه کائناتم داره بهم میگه که تونباید...........................................................  . 

 

یه روز خوب

 

سلام 

 

باورم نمیشه امروز یه اتفاق خیلی جالب برام افتاد.شایدم بیشتر از اون که جالب باشه منو به 

 

وجد آورد.حرف زدن به زبان گذشته رو خیلی دوست داشتم.امروز که داشتم بایکی از 

 

 دوستام حرف میزدم خیلی اتفاقی یه جمله به زبان گذشته گفتم وتو عین ناباوری من اونم 

 

 همونطوری جواب داد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

 

اصلا فکر نمیکردم که یه روزی یه نفر پیدا شه که باهام همراهی کنه.این اتفاق خیلی برام مهم 

 

بود.اونقدر که فکر کنم خودشم تعجب کرد. 

 

آخه همیشه وقتی برای دورو بریام یا دوستام اینطوری حرف میزدم هیچوقت علاقه نشون نمیدادن 

 

اما اون اولین شخصی بود که باهام حرف زد. 

 

امروز حالم خیلی بد بود اما این اتفاق حالم از این رو به اون رو کرد.ازش ممنونم. 

 

مطمئنم خودشم هیچوقت نمی فهمه که چیکار کرده. 

 

احساس کردم امروز اونو به زندگیم جذب کردم که یه فرشته باشه واسه نجات من از اون حس بد. 

 

به این جمله اعتقاد دارم :  وقتی روی چیزی متمرکز بشم که بیشتر دوست دارم اون اتفاق برام 

 

می افته. 

 

امروز برای اولین بار برام نمود پیدا کرد.شایدم یه روزی بهش گفتم که امروز روی چی تمرکز کرده 

 

 بودم