غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

یه روز خوب

 

سلام 

 

باورم نمیشه امروز یه اتفاق خیلی جالب برام افتاد.شایدم بیشتر از اون که جالب باشه منو به 

 

وجد آورد.حرف زدن به زبان گذشته رو خیلی دوست داشتم.امروز که داشتم بایکی از 

 

 دوستام حرف میزدم خیلی اتفاقی یه جمله به زبان گذشته گفتم وتو عین ناباوری من اونم 

 

 همونطوری جواب داد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

 

اصلا فکر نمیکردم که یه روزی یه نفر پیدا شه که باهام همراهی کنه.این اتفاق خیلی برام مهم 

 

بود.اونقدر که فکر کنم خودشم تعجب کرد. 

 

آخه همیشه وقتی برای دورو بریام یا دوستام اینطوری حرف میزدم هیچوقت علاقه نشون نمیدادن 

 

اما اون اولین شخصی بود که باهام حرف زد. 

 

امروز حالم خیلی بد بود اما این اتفاق حالم از این رو به اون رو کرد.ازش ممنونم. 

 

مطمئنم خودشم هیچوقت نمی فهمه که چیکار کرده. 

 

احساس کردم امروز اونو به زندگیم جذب کردم که یه فرشته باشه واسه نجات من از اون حس بد. 

 

به این جمله اعتقاد دارم :  وقتی روی چیزی متمرکز بشم که بیشتر دوست دارم اون اتفاق برام 

 

می افته. 

 

امروز برای اولین بار برام نمود پیدا کرد.شایدم یه روزی بهش گفتم که امروز روی چی تمرکز کرده 

 

 بودم 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 21:12

پس حتما زودتر بهش بگووووووووو:)

مگه خیلی مهمه؟
چشششششششششششششششم میگم

مهدی یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 http://marbach.mihanblog.com

سلام
یه جمله ای گفتی که باعث شده دوباره برگردم.
گفتی:اولین دوست مذهبی من هستی.قول بده دوستم بمونی.حتما بهم سر بزن ودر مورد افکارم نظر بده
منظورت چییه اولین دوست مذهبی؟

یعنی اولین دوستی که به خدا اعتقاد داره.این خلع رو تو زندگیم حس کرده بودم فهمیدم که خدارو ندارم.اعتقاد داشتم اما.....
حالا اعتقاد دارم واز قبل خیلی نشاط توخودم احساس میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد