غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

بهم گفت......

 

امروزم خواست بهم بگه که خیلی هوامو داره.تو عین ناباوری من کاری رو که میخواستم بکنمو جلوشو گرفت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
باقری یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:30 http://haqiqat.mihanblog.com

آیا به من اجازه مى دهى زنا کنم ؟
روزى جوانى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آمد و با کمال گستاخى گفت : اى پیامبر خدا آیا به من اجازه مى دهى زنا کنم ؟

با گفتن این سخن فریاد مردم بلند شد و از گوشه کنار به او اعتراض کردند، ولى پیامبر با کمال ملایمت و اخلاق نیک به جوان فرمود:

نزدیک بیا، جوان نزدیک آمد و در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نشست . پیامبر از او پرسید: آیا دوست دارى کسى با…………….

عرض سلام وادب واحترام به شما بزرگوار

عصرموفقیت دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 18:07 http://ekhtari-m.blogfa.com/

با سلام وخداقوت
وبلاگ شما را مرور کردم مطالب خوبی نوشتی
من یه پیشنهادی دارم درصورت امکان نام وبلاگ را تغییر فرمائید
چرا غم؟

مهدی سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:47

سلام
تشکر ازبازدید شما
انشالله به خواست خود اگه صلاح شماست برسی
ماه رجب خدا کسی را ناامید برنمیگردونه . یه سری به مفاتیح بزن واز خدا بخواه

مهدی سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:51

سعی کن یه سری به مشهد حرم امام رضا بزنی.
حال و هواتو عوض میکنه. درمورد خواسته هات سعی کن معقولانه آرزو کنی.
آرزوی دراز انسان را بیچاره میکنه
من همون مهدیم به همون آدرس وب

مهدی سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:55

مولای من
گویند که تو زهرکه مهربانتری
ای مهربان نگاهم کن که دوباره درمانده و مأیوس و از همه جا مانده به سوی تو آمدم، تو که اگر چه نمی بینمت ولی نوازش انوار روح بخشت را از ورای ابرهای زمان حس میکنم و همین برای من کافیست تا امیدوار بمانم، امیدوار به شفاعتت که نزدیکترین جایگاه از آن توست. پس دستم را بگیر و یاریم کن.
ای خدای من
این بنده گنهکار و ناتوان به سوی تو بازگشته است و دست به سوی تو دراز کرده است از او روی برمگردان و به خاطر غفلتش عفو و بخشت را از او دریق نفرما .
محبوب مهربانم
مرا در شمار آن بندگانی بیاور که صدایشان کردی و پاسخت دادن و چشم در چشمانشان دوختی و نگاه به نگاهشان گره زدی آنچنان که از رویت جلال تو بیهوش شدند.
خدای من، مهربانا ، بر این خوش گمانیم روح نومیدی را حاکم مکن و رشته امیدم را از زیبایی لطف و کرمت قطع مگردان و اگر غبار خطا هایم مرا از چشم تئو انداخته تو از آنها چشم بپوش و فقط نگاه کن به زلالی امیدم و شفافیت توکّلم ...

باقری سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 http://haqiqat.mihanblog.com

سلام.تشکر از لطف وحضور شما.این بزرگواری ولطف شمارو میرسونه .یاحق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد