غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

و جاودانگی تنها در ساعتی


دیدن دنیا در یک دانه شن

و بهشت در یک گل وحشی

تسخیر بی نهایت در کف دست تو

و جاودانگی تنها در ساعتی!...



آیا این عشق است؟


اگر در سرزمین عجایب زندگی میکردم

بهتر از این بود!

در واقعیت

من وتو با هم غریبه ایم

ودر رویای من یکرنگ وصمیمی

نه در واقعیت میتوانم به تو نزدیک شوم

ونه در رویاهایم از تو دور

اکر در سرزمین عجایب زندگی میکردم

از این بهتر بود...

آیا این حس غریب عشق است؟

به من بگو

آیا این عشق است؟



من


من اجازه میدم دنیا

اون طوری که دیگران هم میخوان

وجود داشته باشه