غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

تولدم

 

ـ اصلا راضی نبود جای دیگه ای برود 

خدا گفت:دیگر وقتش رسیده است 

ـ من اینجا کاری ندارم جز شادی و خوشبختی 

چرا باید از اینجا بروم...؟ 

آنجا شادی منتظر توست! 

ـ چطو باید جایی برم که قبلا نرفتم و هیچ کس رو نمیشناسم؟ 

کم کم میشناسی! 

ـ تازه من اونجاتنها هستم اگر برام اتفاقی بیفته کی ازم مراقبت میکنه؟ 

من برات فرشته ای میفرستم که ازت مراقبت میکنه. 

ـ اگه فرشته ام منو گم کرد چی؟ 

اما فرشته ات هیچ وقت تورو گم نمیکنه. 

ـ اگه دلتنگت شدم چی؟ 

بذار تا نوازشت کنم!! 

ـاگه دلم هوای تورا کرد چه کنم؟ 

به صورت آسمون نگاه کنوحرف بزن!! 

ـ حالا من به دنیا اومدمو از اون چیزی یادم نمیاد!!! 

 

اون بهم گفت تولدت مبارک  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد