غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

غم آباد

دلم برای کسی تنگ است که چشم های قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون میدوخت

سراب

سراب رد پای توکجای جاده پیدا شد 

کجا دستاتوگم کردم که پایان من اینجا شد 

کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم 

که هر شب حرم دستاتوبه آغوشم بدهکارم 

تو بادلتنگی های من توبا این جاده همدستی 

تظاهر کن ازم دوری تظاهر میکنم هستی 

تو آهنگ سکوت توبه دنبال یه تسکینم 

صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر میبینم 

 

یه حسی ازتو در من هست که میدونم تورو دارم 

واسه برگشتنت هرشب درارو باز میذارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد